دتر

ساخت وبلاگ

با خودم گفتم اگر تمام آرزوهای کودکی ام را کادو پیچ کنند و بیاورند جلوی چشمانم، انرژی از دست رفته ام باز نخواهد گشت! دراز کشیدم، پتوی نه چندان ضخیمم را کشیدم به تنم و پلک های سنگینم را روی هم گذاشتم که تلفن همراهم زنگ خورد. اسم ذخیره شده ی ِ روی گوشی را که دیدم لب هایم به پهنای صورتم گشوده شد، چشم هایم درخشید و  تنور دلم گرم شد. گوشی را برداشتم و گفتم: "جانم دِتِر؟!"... آن طرف ِ خط همه زندگی ام بود، مادرم بود.


پ.ن۱: دتر در گویش مازندرانی، یعنی دختر

پ.ن۲: هم من به او، هم او به من می گوید "دتر"

یک فنجان دوست داشتن، مهمان من .....
ما را در سایت یک فنجان دوست داشتن، مهمان من .. دنبال می کنید

برچسب : دترويت,دترمینان,دترمینیسم,دترمینان ماتریس 3,3,دترمینان ماتریس 4,4,دتر داركم,دترمینان ماتریس 2,2,دترمينان ماتريس 3 3,دترمینان ماتریس 3 3,دترمینان ماتریس 3 در 3, نویسنده : bpary-afsay6 بازدید : 42 تاريخ : جمعه 9 مهر 1395 ساعت: 19:13